جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی صبری: (تعداد کل: 1)
بی صبری
[صَ] (حامص مرکب) حالت و کیفیت بی صبر. عدم شکیبایی. عدم تحمل. (ناظم الاطباء). بی طاقتی. جزع. ناشکیبایی. ناشکیبی. بی آرامی :
چنین تا مدتی در خانه میبود
ز بی صبری دلش دیوانه میبود.نظامی.
حمل بی صبری مکن بر گریهء صاحب سماع
اهل دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد.
سعدی.
چنین تا مدتی در خانه میبود
ز بی صبری دلش دیوانه میبود.نظامی.
حمل بی صبری مکن بر گریهء صاحب سماع
اهل دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد.
سعدی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.